۱۳۸۹ مهر ۳۰, جمعه

یادداشت تهیه کننده درباره رعایت حقوق مولف

بنام خدا

در 26 شهریور ماه 1389 در ایوان عطار مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد تهران،مراسم اختتامیه سومین جشنواره عکس دانشگاه آزاد اسلامی با حضور ریاست دانشگاه آزاد اسلامی برگزار گردید.در این مراسم فیلم مستندی نیز درباره زنده یاد بهمن جلالی به نمایش در آمد اما متاسفانه مطلع شدم که بخشهایی از فیلم مستند ((عکس ناتمام:بهمن جلالی)) در این فیلم مورد استفاده قرار گرفته بودو دست بر قضا این نمایش در مقابل دیدگان یکی از تصویربرداران فیلم و سایر دوستان جامعه دانشجویی عکاسی صورت گرفته بود
ابتدا بر افروخته شدم اما اکنون بر این باورم که فیلمی که من و عمید راشدی قبل از درگذشت زنده یادجلالی ساختیم آنقدر ارزشمند و ماندگاربوده که اینچنین مورد چشمداشت حاسدان و کوته بینان روزگار ما قرار گرفته است.
تماسهای بی نتیجه با مدیر اجرایی دبیرخانه جشنواره ،انکار این اتفاق از سوی وی ، ارائه اسناد و فیلم دستکاری شده از آن مراسم واتهام توهم به حاضران و شاهدان ماجرا (آیا می شود که تصویربردار فیلم تصاویر آشنای فیلم را تشخیص ندهد؟! و آیا این اتهام متوجه ریاست دانشگاه آزاد هم میشود؟!) حقیر را بر آن داشت که علاوه بر رسیدگی موضوع از طریق مراجع قانونی،جهت آگاهی دوستداران بهمن جلالی،مستندسازان گرامی و سایر آگاهان از این موضوع نکاتی را یارد آور شوم.
استفاده از تصاویر هر فیلم باید با رعایت قوانین حقوق مولف باشد چنانکه ما نیز در ساخت این فیلم به این قوانین پایبند بودیم ،اما اکنون عده ای شناخته شده سعی دارند بار فتاری قلدرمابانه و سوء استفاده از ،قدرت ،مسند، کسوت و موقعیت شان دست به اعمالی بزنند که این قوانین را در مورد این فیلم زیر پا می گذارد پس شایسته است که بدانند این رفتارها واکنشی در خور اعمال زشتشان از سوی مالک فیلم به همراه خواهد داشت.
نسخه هایی از این فیلم به رسم امانت در اختیار اشخاص حقیقی و حقوقی قرار گرفته بود که متاسفانه با سهل انگاری یکی از این افراد موقعیت این عمل زشت فراهم گردید اما امیدوارم هرگز و برای هیچکس این موضوع تکرار نشود چرا که بعد ازاین من با افراد خاطي در هر جايگاه و موقعيتي که باشند از پس ديوار حرمت ، مدارا نخواهم کرد.
سکوت عده ای از شاهدان و مطلعین از موضوع که متاسفانه در هر دو طبقه استاد و دانشجو قرار دارند نیز جای تامل دارد چنانکه در پی گیریهای اینجانب نیز این افراد با رفتاری کدخدامنشانه خواهان اغماض اینجانب نیز شده اندو یا کسب جایزه را دلیلی برسکوت خویش دانسته که این نیز در نوع خود جالب توجه است اما شاید فکر نمی کنند که عدم رعایت حقوق مولف روزی دامنگیر آنان خواهد شد اما من اکنون فریادشان در آینده را می شنوم.
من صاحب این فیلم هستم و در برابر پدید آورندگانش و دوستداران بهمن جلالی فقید مسئولیت دارم،پس تا زنده ام از این فیلم دفاع خواهم کرد که مرگ روزی دامن همه ما را خواهد گرفت ،تاریخ قضاوتگر ما خواهد بودو خداوند آگاه بر آشکار و نهان ما .



بیست هفت مهرماه سال 1389
تورج ربانی
تهیه کننده فیلم مستند
عکس ناتمام :بهمن جلالی

۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

نمایش در هفته فیلم مستند 50



فیلم مستند
((عکس ناتمام:بهمن جلالی))
برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند بلند از بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر

نامزد دریافت تندیس بهترین کارگردانی فیلم مستند بلند از چهارمین جشن سینمای مستند ایران

در هفته فیلم مستند 50 به نمایش در می آید

پنجشنبه 22 مهرماه 1389-ساعت 14-خانه سینمای ایران
خیابان بهار-کوچه سمنان

۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

جشن مستقل سینمای مستند ایران

تورج ربانی وعمید راشدی
نامزد دریافت تندیس بهترین کارگردانی فیلم مستند بلند
از چهاردهمین جشن سینمای ایران
برای فیلم مستند

((عکس ناتمام : بهمن جلالی))



۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

آنونس فیلم


برای مشاهده آنونس با کیفیت بهتر می توانید از این لینک استفاده نمایید



۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

براي سالروز تولد بهمن جلالي*

عمید راشدی و تورج ربانی **

عکس:مریم تخت کشیان


عکس اول
چند سال پیش، وقتی تورج و عمید برای خرید دوربین عکاسی، به لابراتوار آقای عفت رخ رفته بودند، تنها یک نام از "بهمن جلالی" در ذهن داشتند. جلالی، در همان دانشگاهی که این دو قرار بود درس عکاسی بخوانند، استاد عکاسی بود. البته آن روز در نهایت دوربینی خریده نشد و دو دانشجوی عکاسی – که از قضا آن روز باهم بودند – برای اول بار بهمن جلالی را دیدند. جلالی در دفتر لابراتوار، روی صندلی نشسته بود و صدایش از پشت سر شنیده می شد؛ آنقدر ساده و صریح صحبت می کرد که بی درنگ توجه آدم را به خود جلب می کرد.

عکس ناتمام
چند روزی است که جلالی رفته است و امروز در آستانه شصت و پنجمین سالگرد تولد اش هستیم. انگار هیچ اظهار نظری در باره او حق مطلب را ادا نخواهد کرد. به یاد روزهای تولید فیلم " عکس ناتمام: بهمن جلالی" می افتیم ؛ روزی که تصمیم گرفتیم در این فیلم، کسی راجع به جلالی حرف نزند و او تنها راوی سرگذشت عکاسانه اش باشد . او با سادگی و بی پردگی کلام اش، آنقدر تاثیر بی واسطه ای بر خاطر آدم می گذاشت که بسیاری را مجذوب می کرد و بعضی را هم می رنجاند. حال که بخواهی از این تاثیر بگویی ، تمام تصویر و صدای خاطره را بیهوده تحت سیطره زبان در می آوری و هیچ. بهمن نیز این را خوب می دانست و همیشه می گفت: " به جای حرف زدن برید عکس بگیرید " . گرچه گاهی خودش در حاشیه عکس حرف می زد؛ مثل حرف هایش درباره عکس دو ماهیگیر یا به زعم خودش، فرشتگان مرگ. عکسی که برای او ناتمام جلوه می کرد. راستی، جالب است که جلالی چهل سال پیش از مرگ اش فرشتگان مرگ را با طناب های کلفتشان، در یک فراچنگی لحظه، به دام عکس انداخته و طی این سالها در کتابها چاپ می کرد و بر دیوار گالری ها می آویخت. خوش به حال او که این گونه مرگ را ریشخند کرد.

عکس آخر
عمید و تورج آخر بار او را مثل همیشه در دفتر کارش دیدند:
بهمن جلالی مثل هر روز وارد دفتر اش می شود. چای ساز را روشن می کند. رادیو را روشن می کند .چای می ریزد و در حالی که روزنامه می خواند سیگاری روشن می کند.

* این یادداشت در روزنامه اعتماد مورخ 7 بهمن ماه 1388 به چاپ رسیده است
**عمید راشدی و تورج ربانی کارگردانان فیلم مستند ((عکس ناتمام:بهمن جلالی))




۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

استاد نمی میرد

بهمن جلالی ساعت 3 بعد از ظهر روز 25 دی ماه 1388 در تهران درگذشت